چند سالی می شود که دیگر پیگیر فوتبال نیستم. اما هر وقت فرصتش را داشته باشم به تماشای نود می نشینم. نودی که نشان دهنده معضلات جامعه ماست. مسائلی مانند فحاشی که مختص ورزشگاه ها نیست، دروغ و شایعه پراکنی، دلالی، عوض شدن گاه به گاه مدیران و ...
جروبحث این هفته رویانیان و فردوسی پور نکته های درخور توجهی داشت.
اول: سردار از لحظه ای که پشت خط آمد شروع به بی احترامی و هتاکی کرد. تا جایی که چهره عادل خونسرد، درهم رفت. سردار حتی سرهنگ عاری (ازمسئولان تیم فجر) را که به نوعی از همکاران اوست از توهین بی بهره نگذاشت.
فردوسی پور اما انگار می دانست که مقابلش چه کسی است و احتمال دارد که در صورت پاسخ به چه روزگاری دچار شود. او سردار را به "فوتبالی بحث کردن" دعوت کرد و تنها به چند پاسخ طنزآلود بسنده کرد.
دوم: سردار چندین بار بر کارهای بزرگ و مثبتی که در پرسپولیس انجام داده و دیده نشده است، تاکید کرد. تاجایی که یک بار گفت: "کاری که من در پرسپولیس کرده ام کسی در پنجاه سال اخیر نکرده است."
حرف او مرا یاد سخنی انداخت که فکر می کنم از امیرمومنان علی علیه السلام باشد. "کارهای بزرگ را به افراد کوچک و کارهای کوچک را به افراد بزرگ مسپار"
البته ظرفیت انسان ها متفاوت است و بر برخی مدیریت یک باشگاه نیز گران می آید.
سوم: سردار خود را خادم مردم دانست. او گفت که حسابی "برایش زده اند" و از فوتبال خسته شده و تنها به خاطر هواداران است که مانده.
در ایران رسم مدیران این است که خود را خادم بدانند. مدیرانی که بادیدن چند مانع جلوی پایشان دادو هواری به راه می اندازند و آن را سنگ اندازی های دشمنان می خوانند. غافل از اینکه هیچ راهی از ابتدا هموار نبوده است. این دست مدیران بر عکس چیزی که عنوان می کنند خود را قیم مردم می دانند. چرا که فکر می کنند که برای مردم خیلی زحمت می کشند و اگر آنان بروند دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود.
پی نوشت: البته باید تا حدودی به سردار حق داد که خسته شده باشد. زیرا که فساد فوتبال ایران را در بر گرفته است. همچنانکه سایر حوزه ها را.
پی نوشت 2: خبرجروبحث رویانیان و فردوسی پور را اینجا بخوانید.