سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/12/6
11:32 عصر

دستور زبان عشق

بدست محمد صالح یقموری در دسته قیصر امین پور

 چند روز قبل از عید امسال پسر عمویم به من تلفن کرد و پرسید که عیدی برایت چه بگیریم؟ کتاب یا چیز دیگر؟ من هم با کمال پررویی گفتم کتاب بخر. کتاب دکتر قیصر امین پور هم بخر. چون من هیچ کتابی ازش ندارم. عید که رفتم شهرستان دیدم کتاب "گلها همه آفتاب گردانند" را خریده است. در اولین فرصت شعرهایش را خواندم. خیلی جالب بود. از سادگی وصمیمیتی که داشت خیلی خوشم آمد. و این که دردهای شاعر هم همان دردهای من بود. بهتر بگویم دردهای من همان دردهای شاعر بود. هیچ وقت این قدر صمیمانه با هیچ شاعری ارتباط برقرار نکرده بودم. البته باید بگویم که به نظر من شعرهای ابتهاج واقعا عالی است و از نظر کیفیت نظیر ندارد. اما یک رابطه دوستانه با خود قیصر برقرار کرده بودم.

امسال در نمایشگاه کتاب گزیده اشعارش را خریدم. واقعا فوق العاده است. حتما بخرید و استفاده کنید. الحمدلله انتشارات مروارید هم چاپش میکند که خیلی ارزان می زند. چند وقت پیش هم شنیدم که بعد از گزیده اشعار کتاب دستور زبان عشق از این شاعر چاپ شده است. در ذهنم بود که این کتابش را هم بخرم . تا این که در روزنامه خواندم که در بخش شعر جشنواره فجر اول شده است. سریعا خریدم و خواندمش.

چند شعر از دستور زبان عشق:

نه چندان بزرگم / که کوچک بیابم خودم را/ نه آنقدر کوچک / که خود را بزرگ…/ گریز از میانمایگی آرزویی بزرگ است؟

شهیدی که بر خاک می خفت/ سرانگشت در خون خود می زد و می نوشت / دو سه حرف بر سنگ: به امید پیروزی واقعی / نه در جنگ/ که بر جنگ!

سفر ایستگاه
قطار می رود/ تو می روی/ تمام ایستگاه می رود/ و من چقدر ساده ام / که سالهای سال / در انتظار تو/ کنار این قطار رفته ایستاده ام/ و همچنان / به نرده های ایستگاه رفته / تکیه داده ام.

البته باید این را بگویم که من با غزل خیلی بیشتر از شعر نو دوست هستم. یک غزل از را در ذیل می گذارم نه به خاطر این که بهترین غزل کتاب است، برای این که خیلی دوستش دارم.

ای از بهشت باز دری پیش چشم تو / افسانه ای است حور و پری پیش چشم تو
صورتگران چین همه انگار خوانده اند/ زیباشناسی نظری  پیش چشم تو
باید به چای نرگس و مستی بیاوریم / تصویرهای تازه تری پیش چشم تو
زاین آتش نهفته که در سینه من است(1)/ خورشید شعله نه شرری پیش چشم تو
هرشب زچشم تو نظری چشم داشتیم/ دارد دعای ما اثری پیش چشم تو
چیزی نداشتم که کنم پیشکش بجز / دیوان شعر مختصری پیش چشم تو

(1)زین آتش نهفته که در سینه من است/ خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت.   حافظ