سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/3/2
8:46 عصر

باپنبه می برند

بدست محمد صالح یقموری در دسته دست نوشته ها

به سختی ازخواب بیدار می شوم و باعجله به دانشکده می روم. حیاط انگار زیادی شلوغ است. سوال که می کنم می شنوم قرار است سال بعد تفکیک جنسیتی شود در دانشگاه علامه. بچه ها قرار است سرکلاس ها حاضر نشوند. من اما به کلاسم می روم. بیش از نیمی از کلاس آمده اند. استاد علی رغم جلسات قبل حضور غیاب نمی کند. می گوید: لیست را اشتباه آورده ام.خوشم می آید از حرکتش. بعدکلاس ناهار را می خورم و بعد به حیاط می آیم. حدود سی چهل دانشجو در سکوت فضای حیاط را دور می زنند. بعد هم مسؤول حراست می آید و قضیه تمام می شود.

درطی روز بادوستان بحث می کنیم سر درست یاغلط بودن تفکیک. از دیدگاه ها و بانگاه های مختلف. من معتقدم کار با تحصن درست نمی شود. مخصوصا که دانشکده مان از دانشگاه جداست و صدایمان به جایی نمی رسد. باید فضای بحث باز باشد تا نکات مثبت و منفی طرح بهتر شناخته شود. اما باریاست دکتر شریعتی بردانشگاه علامه این فقط یک رویاست.

چند روز بعد می شنوم که شش نفر از معترضین را یک ترم تعلیق کرده اند. به جرم ایستادن کنار هم در حیاط دانشگاه! ابن را می گویند آزادی در حد مطلق. شب یکی از دوستان می گوید که در سایت کلمه دیده است که اساتید بزرگی ازجمله پرفسور تقوی، دکتر مومنی و دکتر شاکری را قرار است بازنشست!!! کنند. این دیگر واقعا نوبر است. بعد از سیزده تای پارسال. یکی از دوستان آخرشب با دکتر مومنی تماس می گیرد و صحت قضیه را تایید می کند.

صبح که از خواب برمی خیزم هرچه زور می زنم دلیلی برای رفتن به کلاس پیدا کنم فایده ای نمی کند.